loading...
به روزترین سایت دانلود رمان.نرم افزار.بازی...
payam بازدید : 3441 جمعه 30 خرداد 1393 نظرات (0)

نویسنده:پری

تعداد صفحات پی دی اف:۷۹

تعداد صفحات جاوا:۴۹۷

منبع:سایت نودهشتیا

 

خلاصه:داستان درباره دختری به اسم سپیدست که تا حدودی شیطونه..و یک دوست صمیمی به اسم سحر داره..از قضا یه روز مامانش بهش اطلاع میده که آرش(پسرعمه سپیده) از خارج می خواد برگرده..ارش پدر و مادرشو از بچگی از دست داده و مادر پدر سپیده سرپرستیشو قبول کردن..با ورود ارش به زندگی سپیده جریاناتی اتفاق می افته که….

payam بازدید : 3027 جمعه 30 خرداد 1393 نظرات (0)

نویسنده:ستاره چشمک زن

تعداد صفحات پی دی اف:۱۱۰

تعداد صفحات جاوا:۷۲۵

منبع:سایت نودهشتیا

 

خلاصه: داستان زندگی آمیتیس دختر فقیری که باباش و داداشش می خواستن تو سن ۱۵ سالگی شوهرش بدن اما به کمک مادرش فرار میکنه. دختری که سرنوشت دنبال خودش می کشونه. تا جایی که می خواد بعد از مرگ استاد و همسرش تنهایی ۲ تا بچه رو بزرگ کنه و رویاهاش و بلند پروازی هاش کار دستش می ده و باعث میشه پلیس تو زندگیش نقش پیدا کنه…

payam بازدید : 1498 جمعه 30 خرداد 1393 نظرات (0)

نویسنده:moon shine

تعداد صفحات پی دی اف:۱۱۰

تعداد صفحات جاوا:۴۵۹

منبع:سایت نودهشتیا

 

خلاصه:ماندنی دختری است که باید به کمک مادر فرش ببافد تا ناپدری خرج دود و دمش کند و در این بین با کوچکترین حرفی ناپدری با کمربند به جان ماندنی میافتد . توحید پسری است که از کودکی ماندنی را حمایت میکند او همیشه به کمک ماندنی میشتابد ناپدری اجازه تحصیل به ماندنی نمیدهد ولی با تدبیر توحید ماندنی بطور پنهانی درس میخواند تا اینکه روزی که ماندنی از خرید باز میگردد توحید را در خیابان میبیند کیسه نخها پاره میشود و نخها در خیابان میریزند توحید به میان ماشینها میرود و میخواهد نخها را جمع کند که….

payam بازدید : 570 جمعه 30 خرداد 1393 نظرات (0)

نویسنده:جین بوکر

تعداد صفحات پی دی اف:۸۸

تعداد صفحات جاوا:۵۰۱

منبع:سایت نودهشتیا

 

قسمتی از متن کتاب:

الن دوان دوان حیاط را پشت سر گذاشت از زیر طاقی سنگی عبور کرد و بعد داخل ساختمان تاریک شد و با فشار در
دستشویی را باز کرد.
او با خود اندیشید : ” تقریبا تمام لباسم را خیس کردم ای کاش از دستشویی مدرسه استفاده کرده بودم .” الن سعی میکرد تا ان جا که امکان داشت از این دستشویی تاریک و بدبو که زمانی جزیی از یک اصطبل بود پرهیز کند. در این ساختمان روی هم اتاق کار هم وجود داشت که سه تای ان ها دستشویی عمومی بود و از شش تای دیگر به عنوان انبار ذغال استفاده می شد. شش خانواده ایی که در بیزوینگ یارد واقع در مورید اقامت داشتتند مشترکا” از این اتاق ها استفاده میکردند. داخل ساختمان نزدیک در شش سطل زباله وجود داشت .
صدای خش خشی ناگهانی قلب الن را به تپش انداخت. او می دانست که این ساختمان موش دارد اما هرگز به چشم خود انها را ندیده بود. او بلافاصله خودش را جمع و جور کرد ماسک گاز و کیف مدرسه اش را که روی زمین گذاشته بود وبرداشت و با عجله بیرون دوید. نور خاکستری رنگ روز را فضای بیرون را روشن کرده بود. لعنتی او فراموش کرده بود سیفون را بکشد . ایا باید دوباره به ان ساختمان تاریک باز می گشت ؟ خانم دایموند که رد استفاده از این توالت با انها شریک بود حتما اعتراض می کرد. الن با خود گفت: “مهم نیست خانم دایموند هم هفته گذشته از این اخرین برگ کاغذ
توالت استفاده کرد و چیزیی برای ما باقی نگذاشت .”
شش خانواده ای که ان جا زندگی می کردند هریک به نوبت روزنامه ها را به قطعات مساوی چهار گوش میبریدند و به میخ میزدند.
مادر الن می گفت: ” که وقتی جنگ به پایان رسد انها دوباره کاغذ توالت واقعی خواهند داشت” اما الن دیگر فراموش کرده بود که کاغذ توالت واقعی چه شکلی است به علاوه زیاد هم اهمیت نمی داد که از روزنامه استفاه کند گاهی اوقات چراغ قوه ای همراه خود میاورد.
ومطالب تکه های روزنامه را می خواند و به این ترتیب دست کم از فکر کردن به موش ها غافل میشد .
الن دوباره دوان دوان به حیاط بازگشت دری قهوه ای رنگ را که شماره برنجی روی ان عدد دو را نشان می داد ، با فشار باز کرد و پله ها را دو تا یکی بالا رفت و خودش را به اپارتمان سه اتاقه شان رساند .

payam بازدید : 4085 جمعه 30 خرداد 1393 نظرات (0)

نویسنده:شبح عشق

تعداد صفحات پی دی اف:۱۳۹

تعداد صفحات جاوا:۴۶۴

منبع:سایت نودهشتیا

 

خلاصه:پونه , پوپک , پانیذ و پریچهر ۴ تا دختر پرورشگاهین که وقتی تولد ۲۰ سالگیشونو میگزرونن طبق دستور یکی از حامینان پرورشگاه میرن تا پیش اون زندگی بکنن . اما زندگی اونها با ورودشون به اون خانواده زندگیشونو دگرگون میکنه !

payam بازدید : 2455 جمعه 30 خرداد 1393 نظرات (0)

نویسنده:robina

تعداد صفحات پی دی اف:۳۳

تعداد صفحات جاوا:۱۳۲

منبع:سایت نودهشتیا

 

قسمتی از متن کتاب:

هواپیما کم کم از خاک کانادا بلند شد و به سمت ایران حرکت کرد.
چشم هایم را بستم و به گذشته فکر کردم به این ۱۳ سالی که کانادا بودیم به اتفاق هایی که برام افتاده بود به شادی ها
به غم ها به اولین عشقم …..
یاد اولین روزی که دیدمش افتادم خیلی وقت بود می خواستم اسمم رو تو یک کلاس نقاشی بنویسم ۱۵ سالم بود استعداد
خوبی داشتم تابلو های زیادی کشیده بودم اما هنوز به قول رها خواهرم خیلی وقت لازم بود تا حرفه ای بشم !!
یه روز داشتم یه مجله ی ایرانی ورق میزدم که چشمم افتاد به چند تاآگهی برای اموزش نقاشی :
سیاوش ستایش
آموزش نقاشی
نیما رحمانی
آموزش نقاشی
سیما آراسته
آموزش نقاشی
و……
همینطور که داشتم اسم ها رو میخوندم رو کردم به پدرم و گفتم:
بابایی این مجله کلی تبلیغ داره برای آموزش نقاشی !!
_میدونم باباجان به یکی شونم زنگ زدم قرار گذاشتم برای شنبه این هفته که بری سر کلاس.
_بابایی؟
_جان بابا!

 

payam بازدید : 2072 جمعه 30 خرداد 1393 نظرات (0)

نویسنده: … darya

تعداد صفحات پی دی اف:۱۳۹

تعداد صفحات جاوا:۷۱۶

منبع:سایت نودهشتیا

 

قسمتی از متن کتاب:

بعضی موقعه ها زندگی چه چیزهای عزیزی که از ما نمی گیره مهمترین شخص زندگیت…. -خانوم خانوم بیا مادر نفس های آخرشه -به همین سادگی هم عزیزترین شخص زندگی تو از دست می دی نه نه نهه بابا مامان نمی تونه بره نه به این زودی به این سادگی نهه به من قول داده همه دنبال آن دختر بچه ۱۴ ساله بودن که تنها بودنش با مادرش بود که به تازگی عزیزترین بستگی او به زندگی را از دست داده بودتمام تنش خیس بود از باران دلش نیز مانند آسمان گرفته بود و چشمانش با او اشک می ریخت چرا چرا باید عزیزترین کسم رو از من بگیری اون خوب بود خدا مهربون بود چرا اونو از من گرفتی خدااا من بد کردم من دختر خوبی نبودم تنبیه می کردیی ولی نه اینطور آخه چراا حالا من تنهام سردمه خدا مامانو به من برگردون من اونو می خواام فقط اونو با زانو به زمین نشست ونگاه به آسمان دل گرفته و گریان کرد پسری که آن طرف ها موتورش خراب شده بود بر گشت ودختری را دید که به زمین نشسته و با درد عمیقی به آسمان نگاه می کردیک احساس عجیبی اورا به طرف آن دختر می کشیدبه او نزدیک شد و کنارش نشست دختر برگشت و به آن پسر جوان نگاه کرد دل پسر لرزید نفسش بالا نمی آمد چشمان عسلی او در هاله ای از اشک جمع شده بود نا خو اگاه دستش را دراز کرد و اشکی که بر گونه ی دختر سرازیر شده بود را با انگشتش پاک کرد همانطور که خیره به چشمان او بود گفت پسر:چرا چشمای به این قسنگی داره اشک می ریزه حیف این چشمها نیست که بباره دختر نگاه به چشمان پسر کرد خود را در آغوش او انداخت و گریه اش شدت گرفت باید با یکی صحبت می کرد باید این دل پر درد را خالی می کرد این دو هفته برای او جهنم بود بی مادرش باید با یکی درد ودل می کرد

payam بازدید : 2223 جمعه 30 خرداد 1393 نظرات (0)

ویسنده:رکسانا طاهری

تعداد صفحات پی دی اف:۲۵۰

تعداد صفحات جاوا:۱۷۶۷

 

خلاصه:مژگان و فرشاد بعد از مرگ پدر و مادرشان که همزمان رخ می دهد، همراه خواهر خود از کرمان به تهران می آیند و بر اثر ناملایماتی که شوهر خواهرشان برای آنان پیش می آورد، ازخانه می گریزند و دست تقدیر آنان را با مردی ثروتمند آشنا میکند که قصد دارد …
کمال منشوری ، مردی که زیر نظر پدری مستبد بزرگ شده و در دوران جوانی به عشق دختری که فقط تلفنی با او حرف میزده و جزنامی از او نمیدانسته دل بسته و سرانجام به گمان اینکه گم شده ی خود را یافته است ، با دختری اعیان ازدواج می کند و …

 

payam بازدید : 1139 چهارشنبه 21 خرداد 1393 نظرات (0)

نویسنده: … darya

تعداد صفحات پی دی اف:۱۳۹

تعداد صفحات جاوا:۷۱۶

منبع:سایت نودهشتیا

 

قسمتی از متن کتاب:

بعضی موقعه ها زندگی چه چیزهای عزیزی که از ما نمی گیره مهمترین شخص زندگیت…. -خانوم خانوم بیا مادر نفس های آخرشه -به همین سادگی هم عزیزترین شخص زندگی تو از دست می دی نه نه نهه بابا مامان نمی تونه بره نه به این زودی به این سادگی نهه به من قول داده همه دنبال آن دختر بچه ۱۴ ساله بودن که تنها بودنش با مادرش بود که به تازگی عزیزترین بستگی او به زندگی را از دست داده بودتمام تنش خیس بود از باران دلش نیز مانند آسمان گرفته بود و چشمانش با او اشک می ریخت چرا چرا باید عزیزترین کسم رو از من بگیری اون خوب بود خدا مهربون بود چرا اونو از من گرفتی خدااا من بد کردم من دختر خوبی نبودم تنبیه می کردیی ولی نه اینطور آخه چراا حالا من تنهام سردمه خدا مامانو به من برگردون من اونو می خواام فقط اونو با زانو به زمین نشست ونگاه به آسمان دل گرفته و گریان کرد پسری که آن طرف ها موتورش خراب شده بود بر گشت ودختری را دید که به زمین نشسته و با درد عمیقی به آسمان نگاه می کردیک احساس عجیبی اورا به طرف آن دختر می کشیدبه او نزدیک شد و کنارش نشست دختر برگشت و به آن پسر جوان نگاه کرد دل پسر لرزید نفسش بالا نمی آمد چشمان عسلی او در هاله ای از اشک جمع شده بود نا خو اگاه دستش را دراز کرد و اشکی که بر گونه ی دختر سرازیر شده بود را با انگشتش پاک کرد همانطور که خیره به چشمان او بود گفت پسر:چرا چشمای به این قسنگی داره اشک می ریزه حیف این چشمها نیست که بباره دختر نگاه به چشمان پسر کرد خود را در آغوش او انداخت و گریه اش شدت گرفت باید با یکی صحبت می کرد باید این دل پر درد را خالی می کرد این دو هفته برای او جهنم بود بی مادرش باید با یکی درد ودل می کرد

payam بازدید : 1570 دوشنبه 19 خرداد 1393 نظرات (0)

نویسنده:مهسا نجف زاده

تعداد صفحات پی دی اف:۶۹

تعداد صفحات جاوا:۲۷۹

منبع:سایت نودهشتیا

 

خلاصه:پریسا از بی خوابی رنج می بره و راه حل خوبی رو برای خوابیدن پیدا کرده .

 

payam بازدید : 606 دوشنبه 19 خرداد 1393 نظرات (0)

 

نویسنده: Exotic.girl

تعداد صفحات پی دی اف:۶۶

تعداد صفحات جاوا:۲۷۱

منبع:سایت نودهشتیا

 

قسمتی از متن کتاب: کنار در وایساده بودم و منتظر هامین بودم بازم دیر کرده بود با صدای بلند صداش زدم:هامین د بیا دیگه دیر شدا هامین با عجله از پله ها اومد پایین و گفت :بابا دو دقیقه صبر کن خانوم دستمو زدم به کمرمو گفتم:من به خاطر تو یه ساعتم وای میستم این بچت منو کشته آخه هامین یه لبخند زد و اومد طرفم دستاشو دورم حلقه کرد و روی شکمم که کمی برجسته شده دست کشید و گفت :آخ من قربون خودتو این بچم برم خندیدم و گفتم:دیوونه گونمو بوسید و گفت:دیوونم کردی دیگه اخم کردمو گفتم: بیا بریم دیگه دستمو گرفت و باهم به سمت در خروجی سالن رفتیم آخه امروز قرار بود بریم سونو گرافی من هفت ماهه که بار دارم و ۲ماه دیگه یه پسر خوشگل به دنیا میارم الان یک سال و نیمه که منو هامین ازدواج کردیم و واقعا به معنی واقعی کلمه دیوونه همیم بعداز ازدواج ما یکی دوماه بعد سهیلم با یه دختر خانوم ازدواج کرد مادرشم عمل کردنوالان بهتره حسینم خیلی وقته ندیدمش دلم براش تنگ شده

payam بازدید : 1095 دوشنبه 19 خرداد 1393 نظرات (0)

نویسنده:Exotic.girl

تعداد صفحات پی دی اف:۹۵

تعداد صفحات جاوا:۴۱۵

منبع:سایت نودهشتیا

 

خلاصه:داستان از اونجایی شروع میشه که پدر هستی اونو برای ادامه تحصیل به امریکا میفرسته تا به دانشگاه بره اما هستی راضی نیستو برای اینکه باباشو ناراحت نکنه قبول میکنه که در این بین اتفاقاتی میوفته که باعث بهم ریختگی زندگی هستی میشه ….

 

payam بازدید : 2522 دوشنبه 19 خرداد 1393 نظرات (0)

 

عنوان کتاب:بهشت کوچک من

نویسنده:جوشی

تعداد صفحات پی دی اف:۲۰۱

تعداد صفحات جاوا:۱۰۰۳

منبع:سایت نودهشتیا

 

خلاصه:مریم به عنوان روانپزشک در یه بیمارستان روانی کار میکنه … اون در زندگیش ناملایماتی رو تجربه کرده و با آشنا شدنش با شخصی در بیمارستان مسیر زندگیش به طور کل عوض میشه …
ژانر: پلیسی_عاشقانه

payam بازدید : 594 دوشنبه 19 خرداد 1393 نظرات (0)

نویسنده:پانیا.ف.ن

تعداد صفحات پی دی اف:۱۴۵

تعداد صفحات جاوا:۵۰۶

منبع:سایت نودهشتیا

 

خلاصه:با تو من خوشبختم داستان دختریست که در این دنیا همه چیز داره.بهترین خانواده،پول،موقعیت اجتمایی و…عشق.اما اون در مرحله ای از زندگیش تصمیم میگیره یکی از با ارزشترین هدیه ی زندگیش رو از دست بده.افسون دختر قصه ی من تصمیم می گیره عشقش رو از دست بده اونم بدون اینکه علتش رو به کسی حتی به پدر ومادرش بگه.اون برای رهایی از هر سوالی برای ادامه ی تحصیل به خارج ازایران میره .ولی حالا بعد از ۴سال برمی گرده وسوالات از نو شروع میشن وباعث میشه زندگی خیلی ها رو تحت الشعاع قرار بده خصوصا زندگی نامزد سابقش که در شِرف ازدواجه.

payam بازدید : 249 دوشنبه 19 خرداد 1393 نظرات (0)

نویسنده:سپیده فرهادی

تعداد صفحات پی دی اف:۲۹۴

تعداد صفحات جاوا:۱۶۶۱

منبع:سایت نودهشتیا

 

خلاصه:نسل جدید و پر از ماجراجویی! نسلی که تمایل به کشف هر رمز پنهانی دارد حتی احساس کشف نشده. نسلی که میخواهد خودش باشد و خودش تصمیم بگیرد و نباید قربانی تصمیمات نسلی پیشین شود. نسلی که خواهان قربانی نشدن در گیر و دار احساسی پا به میدان مبارزه می گذارد و شکست میخورد. شکستی نا برابر که پشیمانی جانسوزی در بردارد و حال همانطور که پا به میدان مبارزه گذاشت تنهاست در قبال سپاهی عظیم!ااوست و فاصله ها! چه کسی برنده میشود؟ احساس یا منطق..

payam بازدید : 2594 دوشنبه 19 خرداد 1393 نظرات (0)

نویسنده:star_69

تعداد صفحات پی دی اف:۳۰۰

تعداد صفحات جاوا:۱۵۰۵

منبع:سایت نودهشتیا

 

قسمت از کتاب:

پشت در وایساده بودم و صداشونو می شنیدم…
-دیگه درست نیست با هم توی یه خونه باشن به هر حال نامحرمن دیگه!
چند ثانیه سکوت شد و بعد مامان گفت:
-حرف شما درسته حاج آقا ولی خوب چیکار کنیم؟ نمیشه که پسرمونو از خونه بیرون کنیم که! درست هم نیست به مریم حرفی بزنیم.
بغض کردم… چقدر فرق بود بین پسرمون گفتن و مریم گفتنشون… ناشکر نبودم، به هر حال این خانواده به من لطف کرده بودن که از پرورشگاه بیرونم اورده بودن… اما بعضی وقتا که حرف می شد خیلی زیاد دلم می گرفت… دلم می گرفت از فرقی که ناخواسته بین من و احسان میذاشتن. دست خودشون نبود، می دیدم همه ی تلاششون رو می کنن تا بین ما فرق نذارن اما خوب… بعضی وقتا یه چیزایی دست خود آدم نیست دیگه…
-مریم که اصلا فکرشو نکن خانم! تا الان هم اگر حرفی نبوده به خاطر سرباز بودن احسان بود. از این به بعدشو باید یه فکری بکنیم. بحث من و تو نیست که حتی اگه بحث حرف مردم هم بود می زدم تو دهنشون… ولی بحث ایمانشونه. دختر و پسر نامحرم مثل پنبه و آتیشن…

payam بازدید : 1358 سه شنبه 30 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

نویسنده:سعیده صفرپور

تعداد صفحات پی دی اف:۱۴۸

تعداد صفحات جاوا:۶۵۱

منبع:سایت نودهشتیا

 

خلاصه:

خیانت چی می تونه باشه؟
یه فکر کثیف؟
یه نگاه کثیف؟
یه لبخند کثیف؟
یه حرف کثیف؟
یه حرکت کثیف؟
یه هم آغوشی کثیف؟

یا یه عشق آلوده؟

payam بازدید : 393 سه شنبه 30 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

نویسنده:رضا اوصانلو

تعداد صفحات پی دی اف:۴۰

تعداد صفحات جاوا:۲۳۹

منبع:سایت نودهشتیا

 

خلاصه:داستان درمورد جوونیه که عاشق یه دختری میشه بعدرفیقش نامردی میکنه با عشقش دوست میشه

 
payam بازدید : 339 سه شنبه 30 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

نویسنده:رویا ایزدی مزیدی

تعداد صفحات پی دی اف:۳۰۳

تعداد صفحات جاوا:۹۸۳

منبع:سایت نودهشتیا

 

خلاصه:داستان مابازم بایه دخترشروع میشه.یه دخترکه قراره خودش روثابت کنه امابه کی درسته میخوادخودش روبه خودش ثابت کنه!
دنبای ماپرازفرازنشیبه که ماروهروزمجبورمیکنه که خودمون روبالابکشیم ودراین بین خودمون روبه بقیه ثابت کنیم امامهمترازهمه چیزاینه که خودمون روبه خودمون ثابت کنیم وبعدازهرکاری بتونیم درموردخودمون قضاوت کنیم که آیاکاردرست روانجام دادیم یانه
به قول پادشاه توی کتاب شازده کوچولو
-محاکمه کردن خودازمحاکمه کردن دیگران مشکل تراست.اگرتوانستی درموردخودت قضاوت درستی بکنی پس یه فرزانه تمام عیاری
دخترقصه ماهم باقضاوت ازخودش واستعداداش شروع میکنه تاجایی که هیچ شکی دردل خودش قرارنده که ای کاش این میکردم
امابگم که این دخترهم مطمئنایه روزی مثل مابوده پس نبایدکاراش روبی دلیل ومنطق انتقادکنیم
بایددیدکه چی میشه!

payam بازدید : 218 سه شنبه 30 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

نویسنده:پانیا.ف.ن

تعداد صفحات پی دی اف:۴۱۸

تعداد صفحات جاوا:۱۷۲۷

منبع:سایت نودهشتیا

 

خلاصه:مشیانه دختری آرام وصبوراست اما اتفاقات گذشته اش اوراتغییرمیدهد.اوبه دلیلی فلج ودریک آسایشگاه روانی بستری میشود.مشیانه به حدی افسرده است که هرچندمدت یک بارخودکشی میکندالبته نه درحدی که بمیردفقط برای کشیدن درد دردی که شاید بتوانداوراتسکین دهدتافراموش کندورهام امیران تلاش میکندمشیانه راازاین افسردگی شدیدنجات دهد.

 

payam بازدید : 228 سه شنبه 30 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

نویسنده:b.hassani

تعداد صفحات پی دی اف:۳۹۰

تعداد صفحات جاوا:۱۸۵۲

منبع:سایت نودهشتیا

 

خلاصه:حسادت بیمار گونه دختری جوان به خواهر کوچکترش نابودی زندگی او ودر نهایت خودش را رقم میزند اما ادم ها خاکستری هستند نه سیاه مطلق و نه سفید کامل .
پرستو دختر جونیه که ذاتا گوشه گیر و خجالتیه که تنهایی اون و سایه حسادت ها و اذیت های خواهر بزرگش به این خجالت و گوشه گیری دامن میزنه .. در این بین به مردی علاقه مند میشه ولی خواهرش تمام زندگی ، رویاها و ذهنیت زیبای اون رو به هم میریزه و نابود میکنه ولی بر عکس پیش بینی خواهرش این فقط زندگی پرستو نیست که از بین میره ..زندگی تمام کسانی که به پرستو نزدیک هستند به نوعی تحت شعاع قرار میگره…

payam بازدید : 10453 سه شنبه 30 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

نویسنده:رویا رستمی (روها)

تعداد صفحات پی دی اف:۳۴۹

تعداد صفحات جاوا:۱۹۴۲

منبع:سایت نودهشتیا

 

خلاصه(از زبان نویسنده):می خوام از دختری بنویسم که تنش زیر رگبار نفرت مردیه که گذشتشو این دختر دزدید.دختری که کلفت خونه ی مردی شد
که تا دیروز جرات نداشت حتی تندی کنه….روزگار تلخ می چرخه اما هنوز یه
چیزایی هست….چیزایی که قراره گرفتار کنه دختری رو که از زور کتک مردی سرد و مغرور لال شد…

شخصیتای داستان:
پانیذ۱۷ ساله: دختری آروم که قراره شجاع بشه و بلاخره فریاد بکشه…
رامبد۲۷ ساله:خشن که به نظر میرسه دوست داشتنی نباشه اما اونم یه جا قراره دلش بلرزه…

 

payam بازدید : 1517 سه شنبه 30 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

نویسنده:مھرناز

تعداد صفحات پی دی اف:۲۷۲

تعداد صفحات جاوا:۹۵۷

منبع:سایت نودهشتیا

 

خلاصه:داستان در مورد یه دختره که به خواهرش ت .ج .ا .و .ز میشه و این دختر تصمیم میگیره انتقام بگیره…از اونجایی که فردی که به خواهرش ت… میکنه خلافکار بوده میره توی نیروی انتظامی و مامور مخفی میشه و به اون پسره نزدیک میشه که طی یه اتفاق دستیار اون پسره حافظه ش رو از دست میده و دختر داستان یا همون باران ازش مراقبت میکنه…

 

payam بازدید : 810 سه شنبه 30 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

نویسنده:نسترن.م و روژان

تعداد صفحات پی دی اف:۲۹۲

تعداد صفحات جاوا:۱۲۲۴

منبع:سایت نودهشتیا

 

خلاصه: منم یه دختر بودم … مثل تو …مثل دخترای دیگه …
ولی حالا … من یه زنم … یه مادر …
حالا من یه زنیم که دنیای دخترونش با بی رحمی ازش گرفته شده …به بدترین شکل ممکن …آرزوهاش ازش گرفته شده … دنیای کوچکش نابود شده و تبدیل به دنیای بزرگ و واقعی شده … دنیایی که توش محبت جایی نداره … دنیایی پر از بیرحمی … دنیای من … دنیای تو … دنیایی پر از ظلم … دنیایی که توش سادگی معنا نداره … باید گرگ باشی تا خورده نشی …
دنیایی که توش هر چیزی بهایی داره … بهای چیزی که من ازش خواستم سنگین بود … خیلی سنگین … و من بهاشو پرداختم … دختری که به خاطر جون مادرش خودشو فدا کرد … فدای پول…
من یه زنم با احساسات بکر و دست نخورده … مهم تر از همه من یه مادرم … مادری که حالا فقط به خاطر دخترش زندگی میکنه …

 

 

payam بازدید : 2627 سه شنبه 30 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

نویسنده:تسنیم

تعداد صفحات پی دی اف:۳۹۷

تعداد صفحات جاوا:۱۶۷۹

منبع:سایت نودهشتیا

 

خلاصه:راجع به دختری به نام فدرا هست ….دانشجوی روانشناسی با مادرش زندگی میکنه ،داستان از یک نقطه عطف تو زندگی فدرا شروع میشه و عاشقانه هایی که براش اتفاق میفته .

payam بازدید : 15370 سه شنبه 30 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

نویسنده:سامیه رحمانی

تعداد صفحات پی دی اف:۲۹۲

تعداد صفحات جاوا:۱۴۹۱

منبع:سایت نودهشتیا

 

خلاصه:بورسیه داستان زندگی دختری به اسم پارلاست که زندگی عادی داره و دو ترم از دانشگاهش مونده.ولی یک اطلاعیه روی برد اعلانات دانشگاه زندگی عادی پارلا رو به هم میزنه و اون اطلاعیه درباره یه بورسیه برای رفتن به پاریسه…

payam بازدید : 1069 سه شنبه 30 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

نویسنده:چیکسای

تعداد صفحات پی دی اف:۱۲۳

تعداد صفحات جاوا:۵۴۸

منبع:سایت نودهشتیا

 

خلاصه:شیما دختر یک مرد و زن غسال (مرده شور) است که از بیماری نارسایی قلبی رنج می برد. و این موضوع باعث ناکامیهای زیادی در زندگی او می شود.
قلب یک زن، از تبار خودمان، که دچار مرگ مغزی شده است، بدون توجه به عدم رضایت شوهرش، به شیما پیوند زده می شود…..

payam بازدید : 5279 سه شنبه 30 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

نویسنده:mahsa.mm

تعداد صفحات پی دی اف:۴۱۴

تعداد صفحات جاوا:۱۴۷۷

منبع:وبلاگ رمان رمان رمان

 

خلاصه:تو این دنیا هرکس آرزویی داره… همه یه وابستگی دارنو به امید رسیدن به آرزوهاشون زنده ان… ولی من… بدون آرزوهام زندگی کردم… تو سن ۱۷ سالگی عاشق شدم… حاضر بودم واسه عشقم جونمو بدم… ولی مشکل اینجا بود که نتونستم به بقیه بگم که عاشقم… عشقمو پنهان کردمو همین خجالت باعث شد مسیر زندگیم عوض شه…این داستان زندگی منه… این داستان عشق منه… داستان سرنوشتی که خودم خواستم تغییر کنه…

payam بازدید : 1648 سه شنبه 30 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

نویسنده:مهسان

تعداد صفحات پی دی اف:۲۲۰

تعداد صفحات جاوا:۸۶۲

منبع:وبلاگ رمان رمان رمان

 

خلاصه:این رمان راجع به یه اکیپ دختر وپسر دانشجو هستش که تو یه مجتمع زندگی میکنن.بحث وکل کل وجنگ وجدال این دواکیپ در آخر باعث دوستیشون میشه.البته این وسط یه اتفاقایی میوفته که خوندن داره….

payam بازدید : 3850 سه شنبه 30 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

نویسنده:سارینا مرادی

تعداد صفحات پی دی اف:۲۴۵

تعداد صفحات جاوا:۱۱۲۵

منبع:سایت نودهشتیا

 

خلاصه:دو سال ازوقتی که آرین بی هیچ دلیلی شهرزاد رو رها کرد و از ایران خارج شد می گذره.دو سالی که خیلی چیزها رو عوض کرده.دیگه نه شهرزاد همون شهرزاد ساده ی آسیب پذیره و نه آرین همون آرینِ درستکار! این قصه قصه ی تغییر باورنکردنی دو آدمه…یکی اون سر دنیا تو شهری که هرگز نمی خوابه به خلاف رو آورده و اون یکی تو ایران برای فرار از خاطرات تلخش با کسی که براش مثل برادرش بوده ازدواج میکنه.اون عاشقانه ی ساده ی شهرزاد و آرین کم کم بوی بدی به خودش میگیره…بوی خون!!

payam بازدید : 353 سه شنبه 30 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

ویسنده: **دختر باران** وpitishka

تعداد صفحات پی دی اف:۲۹۶

تعداد صفحات جاوا:۱۱۳۵

منبع:سایت نودهشتیا

 

خلاصه:این داستان؛ در مورد این دختر و پسره که رو به روی هم قرار میگیرن! دختر و پسری که با روش خودشون با مشکلاتشون مبارزه میکنن، این داستان قراره عشق و احساسو محک بزنه. قراره دختر قصه رو عوض کنه، قراره پسر قصه رو مرد کنه…
این قصه حرفای نگفته زیاد داره…

payam بازدید : 930 سه شنبه 30 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

نویسنده:tinas

تعداد صفحات پی دی اف:۳۲۵

تعداد صفحات جاوا:۹۷۱

منبع:سایت نودهشتیا

 

خلاصه:زندگی دو خواهر با تفاوت های فردی و اجتماعی..
انتقام و کینه های دو عاشق..!!
و ..
مرگ فردی بی گناه ..
اصل این داستان است..!
فرع را.. خواهشا بخوانید !!

 

 

payam بازدید : 1709 سه شنبه 30 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

نویسنده:فاخته.ح

تعداد صفحات پی دی اف:۴۳۱

تعداد صفحات جاوا:۲۶۴۵

منبع:سایت نودهشتیا

 

خلاصه:ماهی ها غرق نمی شوند یه داستان ماجرایی درام، در مورد دختری به نام ماهیه که وقتی داره ترم آخر دانشگاهشو می گذرونه، زندگیش وارد بعد تازه ای می شه و رابطه ی عاطفی جدیدی رو شروع می کنه… بعد از اونه که اتفاقهای مرموز و عجیبی براش پیش میاد… به حدی که اونو بین مرز تردید و باور قرار میده… و در همین حین…

 

payam بازدید : 800 سه شنبه 30 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

نویسنده:Faezeh93

تعداد صفحات پی دی اف:۱۶۱

تعداد صفحات جاوا:۶۰۰

منبع:سایت نودهشتیا

 

خلاصه:سینا که بعد از ۲ سال از فرانسه به ایران بازگشته،برای رفتن به خواستگاری به دنبال یه خیاط خوب می گرده.خواهرش به اون اصرار می کنه به مزون دوستش بره ولی سینا ابتدا به دلیل اینکه مزون برای دختراست قبول نمی کنه ولی در آخر قبول می کنه.با ملاقات صاحب مزون(ستاره) پیوند عاشقی صورت میگیره.بعد از مدتی ستاره به خاطر کسب رتبه در یک مسابقه ی مد و فشن مجبور میشه برای مدتی بره ترکیه و این رفتن آغازی برای مشکلاته…

payam بازدید : 5183 سه شنبه 30 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

نویسنده:نیلوفر جهانجو

تعداد صفحات پی دی اف:۳۳۳

تعداد صفحات جاوا:۱۴۵۸

منبع:وبلاگ رمان رمان رمان

 

خلاصه:درباره یک دختره به اسمه پروا که خانواده تقریبا پولداری داره..یدونه دوس داره به اسم شیدا که از دوستهای خانوادگیشون هست و همسن و همکلاس هستن…شیدا یدونه داداش داره به نام شروین…شروین یه روز میره دنباله دخترها چون از راه دانشگاه میرفته بهترین دوستش آرسام هم همراهش بوده…از اونجا پروا و آرسام باهم اشنا میشن….

payam بازدید : 839 سه شنبه 30 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

نویسنده:زینب

تعداد صفحات پی دی اف:۲۷۶

تعداد صفحات جاوا:۱۵۸۸

منبع:سایت نودهشتیا

 

خلاصه: داستان ما راجع به دختریه به اسم ستاره که بخاطر مشکلات زندگی مجبور شده دست به کار سختی بزنه تا مخارج زندگیشون رو تامین کنه…

payam بازدید : 169 سه شنبه 30 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

نویسنده:ساناز

تعداد صفحات پی دی اف:۲۵۸

تعداد صفحات جاوا:۹۹۷

منبع:سایت نودهشتیا

 

خلاصه:ندا دختر داستان ما در طی زمان عاشق پسر عموش میشه!از اونجا که عموش همیشه ندا رو عروس خودش خطاب میکرده، ندا به این عشق امیدوار میشه ودر طی چند مدت متوجه میشه که علاقش به پسر عموش یک طرفه ست!
پسر عموش از علاقه ش به یک دختر دیگه، به ندا میگه…حتی بهش میگه که حاضر به خاطر اون دختر تو روی خانوادش وایسه!تو یه مدت زمانی که میگذره، اتفاق های خاصی میوفته و ندا به خاطر اینکه پسر عموش به عشقش برسه، کنار میکشه و تصمیم میگیره عشق به پسر عموش رو تو دلش بکشه….

 

payam بازدید : 674 سه شنبه 30 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

نویسنده:شیوا بادی(شیوا_sh)

تعداد صفحات پی دی اف:۷۶۹

تعداد صفحات جاوا:۱۹۴۴

منبع:سایت نودهشتیا

 

خلاصه:ابتدای داستان در مورد دو زوجه ، دو زوجی که هر کدوم عاشق همسرشون هستن !ولی با یه تصادف ، همسر یکی از این زوج ها از بین میره و اون سه نفر دیگه رو تو مسیر هم قرار میده !علی راضی به رضایت نمیشه ، تنها حرفی که روی زبونشه ، قصاصه ! و اینکه سهیل باید تاوان کاری که کرده رو پس بده !قانون باید اونو مجازات کنه !حکم دادگاه ، اعدامه !اعدام سهیل !بهارم که عاشق سهیل همسرشه ، هر کاری میکنه تا از علی رضایت بگیره حتی ……و علی راضی میشه ، اما فقط به یه شرط ، اونم اینکه ……

payam بازدید : 668 سه شنبه 30 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

نویسنده:مهرنوش

تعداد صفحات پی دی اف:۳۱۴

تعداد صفحات جاوا:۱۳۸۵

منبع:سایت نودهشتیا

 

خلاصه:مستانه دختر زیبا و حاضر جوابی است که ترم آخر رشته عمران را می خواند. او در این ترم باید در یکی از شرکتهای ساختمانی مشغول بکار شود. او و دوستش شیرین با بدبختی در شرکت یکی از آشنایان پدرش مشغول بکار میشوند. صاحب این شرکت امیر پسر جذابی است که از روز اول مستانه سوتی های زیادی جلوی او داده است. تا اینکه شیرین به دلیل حاملگی دیگر به شرکت نمی آید و مستانه به تنهایی باید در این شرکت کار کند. او می فهمد که شیوا دوستش و دختر خاله امیر عاشق دوست امیر،نیما که او هم در این شرکت کار میکند است و شیوا را هم به شرکت می آورد……

payam بازدید : 1110 سه شنبه 30 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

نویسنده:پانته آ ۶۵

تعداد صفحات پی دی اف:۱۹۰

تعداد صفحات جاوا:۸۰۴

منبع:سایت نودهشتیا

 

خلاصه:پسری به اسم آبیش ( نامی اصیل ایرانی به معنای بی رنج ) که فقط میخواد بفهمه کیه ؟ همین ” ……

 

 

تعداد صفحات : 2

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 452
  • کل نظرات : 12
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 71
  • آی پی دیروز : 55
  • بازدید امروز : 97
  • باردید دیروز : 190
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 490
  • بازدید ماه : 1,525
  • بازدید سال : 31,971
  • بازدید کلی : 1,104,041